پرسه در مه آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان در تمامِ میهمانیها، آویزِ گردن من، کلید خانهی توست. حالا بگذریم كه، مرا جرات آمدن نیست و تو را،
جرات عوض کردن قفل....
مگر بین من و تو چقدر فاصله است جمعه 11 شهريور 1390برچسب:, :: 22:17 :: نويسنده : ساغر
هر جور تو راحتی!
همین سوسوی تو
از آنسوی پرده دوری،
برای روشن کردن ِ اتاق تنهائیم کافی ست!
من که اینجا کاری نمی کنم!
فقط, گه گاه
گمان آمدن ِ تو را در دفترم ثبت می کنم!
همین!
کلمات بیهوده در رفت و آمدند نگاهم را که نمی شنوی!!!!!!
این بار تو بگو که "دوستت دارم" همه چیزروبه راه است. قرار من هم که،
جمعه 11 شهريور 1390برچسب:, :: 18:13 :: نويسنده : ساغر
هر بار گفتم دوستت دارم و تو هربار خودت را به کوچه علی چپ زدی یک بار گفتی دوستم داری و من دست و پا چلفتی بی هیچ آدرسی در کوچه علی چپ گم شدم
اینجا مبتلا شدن به غزل غزلها سخت بی تاب آفریده شدنند
از تو که مینویسم پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|