پرسه در مه آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:, :: 22:24 :: نويسنده : ساغر
قلب کفشم در پاشنه اش لرزید بس که خالی های سنگ فرشِ خیابان خیالت او را شوک داد! وسایه ات درپیاده روی توهم درگیر بود با گودالی از باران تردید دیروز! صدایم کردی در حالیکه گُل پوچ دستهایت گِلی بود و گفتی : دمپایی های راحتی همین نزدیکیست! کفش هایت را رها کن! سیبِ حرفهایت را خوردم! و دیدم سواربراتوبوس پاهایت ، کفشهایم را که شتابان از مزرعۀ قلبم می گذرند . . . . رفت در کُما قلبم بدون حتی همان دمپایی های راحتی!!! نظرات شما عزیزان: پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|